قرآن، اسرار خلقت

تا کنون بسیار شنیده اید که قرآن را معجزه پیامبر میدانند، اما چرا معجزه؟

این کتاب هم مانند سایر کتب آسمانی! پس چه تفاوتی آن را از سایر کتب آسمانی متمایز ساخته است؟

تا کنون بسیار شنیده اید که قرآن را معجزه پیامبر میدانند، اما چرا معجزه؟

یکی از دلایلی که باعث شد عده ای زیادی از مردمان بر پیامبر ایمان بیاورند، این بود که پیامبر ما با اینکه بیسواد بودند چطور میتوانستند چنان حرفهای عجیبی بزنند؟چطور یک مرد چوپان، میتواند مردم را از گذشته و آینده و حال آگاه سازد، حال آنکه تا کنون دارای هیچ گونه سوادی و علمی نبوده است؟ چطور این چنین شخصی میتواند این گونه سخنانی بر زبان جاری سازد، مردم را پند و اندرز دهد، از سایر پیامبران بگوید، شرح اقوامی که در گذشته دچار عذاب و یا نعمت الهی گشته اند را بدهد، از روز رستاخیز سخن بگوید و .....؟ همان شخصی که تا همین دیروز حتّی سواد خواندن و نوشتن را هم نداشت. این خود یک معجزه بود، معجزه ای بس بزرگ و جاوید به طوریکه تمام پیامبران تا مدتی زیستند و برای اثبات حرفهای خود معجزه ای آوردند و پس از درگذشت آنان معجزاتشان نیز به همراه آنان میرفت ولی پیامبر گرامی اسلام معجزه ای جاوید برای ما و جهانیان به ارمغان آورد که تا قیامت و بعد ازآن نیز جاوید خواهد ماند.

از دیگر معجزات قرآن میتوان به عاجز ماندن اقوام و گروههای یهود و دشمنان اسلام و سایر گروهها به تحریف و تغییر در آیه های قرآن اشاره کرد و باید دید که تا کنون هیچ بشری نتوانسته است، ذره ای از آیات قرآن را تحریف نمایند، آنان که خود متخصص در تحریف و انحراف کتب سایر ادیان الهی بودند. برای مثال در انجیل حضرت عیسی (ع) را پسر خدا خطاب کرده اند و یا عده ای وی را خدای خود میدانند، و یا میتوان به عده ای از نابخردان و جاهلان کافر اشاره کرد که در تورات، خدا را به گونه ای وصف کرده اند که گویی مقام انسان را دارد برای مثال در جایی نوشته اند:

روزی خداوند در خانه اش خواب بود که ناگهان زنبوری آمد و او را نیش زد و.......

نظم و ترتیب آیات، سوره ها و جزوات نیز از سایر شگفتی های قرآن میباشد. من میتوانم به یکی از آنان اشاره کنم و آن اینکه: در ابتدا و سوره های آغازین قرآن در مورد آفرینش انسان و در سورهای پایانی قرآن بیشتر، در مورد قیامت به صحبت پرداخته است. یعنی اینکه در اوئل شروع سورها، از آفرینش آدم نوشته و در سوره های اواخر قرآن بیشتر در مورد پایان حیات آدم در روی زمین و آغاز قیامت صحبت به میان آورده است چنان که پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (صل الله علیه و آله و صلم) فرمود: سوره های پایانی قرآن مرا پیر کرد. و همچنین اگر به آیات 30 تا 37 سوره ی بقره مراجعه نمایید در مورد آفرینش انسان و اگر به سوره ای مانند سوره نبأ که یکی از سوره های پایانی میباشد مراجعه فرمایید در مورد قیامت توضیح داده است. (شرح بعضی دیگر از نظوم قرآن و رمز 19 در پایان آمده است.)

از دیگر معجزات قرآن میتوان به قدرت نفوذ آن بر هر شئی در این عالم اشاره کرد.

چنانکه از حضرت صادق (ع) روایت شده است که: هرکس صد آیه از قرآن از هر جا که خواهد تلاوت نماید، بعد از آن هفت مرتبه یا الله بگوید اگر بر سنگ سخت دعا کند هر آینه شکافته گردد. و همچنین میشود به گفتگوی حضرت علی (علیه السلام) با پیامبر اشاره کرد که پیامبر هفت آیه ی پر فضیلت را بدو بیاموخت و فرمود: یا علی خواهی تو را چیزی بیاموزم که اگر تمام موجودات هفت آسمان و زمین گرد هم آیند نتوانند بر تو آسیبی رسانند و هیچ کس بر تو ظفر نیابد. که این فضیلت و قدرت کلام خدا را که منظور همان قرآن است را ثابت مینماید. آیات قرآن چنان قدرتی دارند که حتی میتوانند بر اعضاء داخلی بدن نیز نفوذ پیدا کنند، در قرآن آیه ای وجود دارد که شخص پس از خواندن آن، اگر برای مثال شئی در بدن او فرو رود، بر او اثری ندارد و هیچ گونه خونی از او خارج نمی شود. چنانکه از پدرم شنیدم که برادرش میتواند سوزنی را در هر جایی از بدنش فرو ببرد و به قول امروزیها بدون درد و خونریزی. من به این حرف اعتنا نکرده، از عموی خود خواستم تا در مقابل چشمان خودم این کار را انجام دهد ولی او رد کرد. اما من به همراه عده ای دیگر پس از گفتگوهای بسیار، وی را راضی نمودیم و او این کار برای ما انجام داد و تأکید کرد: برای انجام چنین کاری شخص باید یقین و عقیده ای مستحکم به قدرت خدای متعال داشته باشد و تنها خواندن آیه ای از قرآن کافی نیست

این کتاب هم مانند سایر کتب آسمانی! پس چه تفاوتی آن را از سایر کتب آسمانی متمایز ساخته است؟

نظرات 3 + ارسال نظر
علی چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:13 ب.ظ

ا- این درست است که پیامبر سواد خواندن و نوشتن نداشته است، اما آدم بسیار باهوشی بوده . او در عین جوانی با ازدواج با خدیجه که یک تاجر میانسال بود و انجام سفرهای برون مرزی و آشنایی با نحوه زندگی در جوامع متمدن آن زمان چون ایران باستان و یهودیان، و شننیدن داستانها و روایتهای مختلف دینی و اجتماعی، شیوه های زیاد و مختلفی از زندگی متمدنانه از آنها یاد گرفت و با دوستی کردن با سلمان فارسی، توانست راز زندگی اجتماعی را در قالب یک دین نوین پایه ریزی نماید.چرا به این موضوع هیچ اشاره ای نکرده ای؟
2-تمام فلسفه دین اسلام از نگاه پیامبر، آدم کردن مردم آن زمان عربستان بود. " انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" در اوایل بعثت هیچ جایی نگفت که مردم باید در خدمت دین اسلام باشید وگرنه خون شما مباح است. در حالیکه امروز روز، دین اسلام که یک روش زندگی اجتماعی بود، به یک امر قدسی که بر اساس آن می توان خون انسانهای مختلف را بر زمین ریخت، تبدیل شده است.
3- اینکه می فرمایید قرآن مورد سئوال یا تحریف قرار نگرفته است، صحیح نیست. چرا که قرآن پس از مرگ پیامبر تدوین و تنظیم شد و حداقل دو سبک تنظیم قرآن در اوایل شکل گیری دین اسلام بوجود آمد. قرآن علی و قرآن عمر . نحوه تدوین قرآن در هریک از اینها متفاوت است. در یکی ترتیب آیات به ترتیب قرائت توسط پیامبر ( اول مدنی و بعد مکی) و دیگری بر اساس شکل موجود که فاقد هیچ نظم مشخصی است، تنظیم شده است.
4- اینکه از پیامبر یک موجود مافوق زمینی، یا قدسی بسازیم و اونو به خدا نسبت دهیم، دقیقاً خلاف آیات قرآن است. چرا که در ان زمان هر موقع از پیامبر تقاضای معجزه می کردند، می گفت " انا بشر مثلکم". بنابراین، ارتباط یک موجود زمینی ( به گفته خودپیامبر نه ! خود خداوند) با خداوندی که قرآن می گوید " نور زمین و آسمان" است، در قالب الهام، با هیچ عقلی سازگار نیست. اگر بفرمایید که خیلی از چیزها را نمی توان با عقل اثبات کرد ، ولی دلیلی برای رد انها نیست، باید بگویم به همین دلیل شما هم نمی توان برای آنچه که قابل باور و اثبات عقلی نباشد، نمی توان توجیهات عقلی ارائه کرد. مثلاً چرا خداوند باید در قرآن خود که راهنمای زندگی بشر است برای تمام زمانها، یک موجود دیگر خود را که نامش الاغ است، تحقیر کند: "واقصد فی مشیک واغضض من صوتک ان انکر الاصوات لصوت الحمیر "
5- در جاهای مختلفی از آیات قرآن می توان مواردی یافت که مشخص نیست که گوینده آیات خداوند است یا خود پیامبر. مثلاض در سوره حمد، خداوند پس از تعریف و ستایش خود، می فرماید " ایاک نعبدو و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم و..." در اینجا معلوم نیست که خدواند از چه کسی برای هدایت خود تقاضای کمک می کند؟ شاید به همین دلیل است که برخی از قرآن شناسان صدر اسلام، سوره حمد را جزء قرآن به حساب نمی آورند.
وخیلی چیزهای دیگرکه نوشتن آنها حوصله می خواد.
می خوام نتیجه بگیرم که : اگر عقل را به عنوان یه موهبت الهی می دانید و برای آن ارزش قدسی قایلید، مطالبی بنویسید که بتوان با عقل ناقص بشر آنها را تطبیق داد.

سعید چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:08 ب.ظ

ممنون .اطلاعات خوبی بود

سعید قنبری پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ق.ظ http://ourquran.blogfa.com

سلام . من هم وبلاگی در مورد قرآن دارم .
از مطالب خوبت هم بهره مند شدم .
خیلی ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد